English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
competition cost U هزینههای رقابتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tangible costs U هزینههای محسوس هزینههای مرئی هزینههای عینی
differential cost analysis U تحلیل هزینههای تفاضلی سیستمی که در ان هزینههای روشهای مختلف برسی میگردد
business expenses U هزینههای کار و کسب هزینههای شرکت
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
capital outlays U هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
competetive U رقابتی
competitive U رقابتی
competitiveness U رقابتی
competitive firm U بنگاه رقابتی
competitive advertising U تبلیغات رقابتی
competetive inhibition U بازدارندگی رقابتی
competitive socialism U سوسیالیسم رقابتی
competitive price U قیمت رقابتی
competitive industry U صنعت رقابتی
rival consumption U مصرف رقابتی
competitiveness U قابل رقابت رقابتی
nonrival consumption U مصرف غیر رقابتی
noncompetitive model U الگوی غیر رقابتی
competitive U قابل رقابت رقابتی
ordering costs U هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
aggregate expenditures U هزینههای کل
government expenditures U هزینههای دولت
dock dues U هزینههای لنگرگاه
financial expenses U هزینههای مالی
freight charges U هزینههای حمل
pilot charges U هزینههای راهنما
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
prime costs U هزینههای اولیه
fixed costs U هزینههای سرمایهای
preliminary expenses U هزینههای ابتدائی
fixed costs U هزینههای ثابت
joint costs U هزینههای مشترک
overhead costs U هزینههای بالاسری
operational costs U هزینههای عملیاتی
on costs U هزینههای غیرمستقیم
national expenditures U هزینههای ملی
material costs U هزینههای مواد
overhead costs U هزینههای اضافی
overhead costs U هزینههای حاشیهای
overhead costs U هزینههای عمومی
increasing cost U هزینههای صعودی
increasing cost U هزینههای فزاینده
incidental expenses U هزینههای واقعی
implicit costs U هزینههای نامرئی
implicit costs U هزینههای ضمنی
personal outlays U هزینههای شخصی
real costs U هزینههای واقعی
capital expenditures U هزینههای سرمایهای
capital outlays U هزینههای تاسیساتی
overheads U هزینههای بالاسری
capital expenditure U هزینههای سرمایهای
capital charges U هزینههای سرمایه
building costs U هزینههای ساختمان
bank charges U هزینههای بانکی
bank charge U هزینههای بانکی
supplementary costs U هزینههای اضافی
anchor dues U هزینههای لنگر
comparative costs U هزینههای نسبی
supplementary costs U هزینههای مکمل
design costs U هزینههای طراحی
selling costs U هزینههای فروش
deferred charges U هزینههای انتقالی
transaction costs U هزینههای معاملاتی
spillover costs U هزینههای خارجی
standard costs U هزینههای استاندارد
standard costs U هزینههای نرمال
storage costs U هزینههای انبارداری
consumption expenditures U هزینههای مصرفی
sunk cost U هزینههای اضافی
overheads U هزینههای عمومی
taxation of costs U ارزیابی هزینههای دعوی
recurring costs U هزینههای تکرار شونده
stevedoring charges U هزینههای بارگیری وباراندازی
selling costs U هزینههای فروش کالا
unliquidated obligation U هزینههای پرداخت نشده
cost category U هزینههای انجام شده
constant cost industry U صنعت هزینههای ثابت
avoidable costs U هزینههای قابل اجتناب
surcharge U درصد هزینههای اضافی
outlays U هزینههای سرمایهای مخارج
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
surcharges U درصد هزینههای اضافی
loading participation in profits U هزینههای مشارکت در سود
opportunity cost U هزینههای کالای تولیدی
cost analysis U تجزیه تحلیل هزینههای کار
contango U هزینههای دیرکرد خرید سهم
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
analysis U یات هزینههای محصول جدید
unforeseen expenses U هزینههای پیش بینی نشده
ordering costs U هزینههای مربوط به سفارش کالا
secondary costs U هزینههای غیر مستقیم یاثانوی
pad the bill <idiom> U اضافه شدن هزینههای کاذب
life cycle costs U هزینههای دوره عمر یک محصول
privy purse U اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
discounted cash flow U ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
dock charges U هزینههای حوض dock-dues : syn
fixed costs U هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
correlation U جدول نسبت بین هزینههای متغیر تولید
contingent fund U اعتبار هزینههای پیش بینی نشده ذخیره احتیاطی
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
docl pass U گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
deferred expense U هزینههای پیش بینی شدهای که هنوز موعد پرداختشان نرسیده است
crowding out effect U نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
demurrage U هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
engels law U ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com